نورما جین مورتنسون (Norma Jeane Mortenson) معروف به مِریلین مونرو (Marilyn Monroe)؛ مونرو در تاریخ ۱ ژوئن ۱۹۲۶ میلادی در لس آنجلس به دنیا آمد، وی خواننده و بازیگر آمریکایی بود، او در سن ۳۶ سالگی و در اوج محبوبیت درگذشت (۵ اوت ۱۹۶۲)، مریلین مونرو از مهمترین بازیگران قرن بیستم است، وی بیشتر نقش شخصیّتهایی را برعهده میگرفت که به «بلوند احمق» شهره شدند، مریلین مونرو از پولسازترین ستارگان عصر خود بود و تأثیرگذاریهایش در فرهنگ عامه از او یک شمایل فرهنگی ساخته است، مریلین در ۹ سالگی به یتیمخانه سپرده شد و سپس در طول سالها سرپرستی وی به ۱۱ خانواده مختلف سپرده شد، مادرش از بیماری روانگسیختگی رنج میبرد، بر اساس نوشتههای کتابی به نام «شور و تضاد» از لویس بنر استاد تاریخ مطالعات زنان در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در ژوئیۀ ۲۰۱۲ در آمریکا که به مناسبت پنجاهمین سالگرد مرگ این بازیگر منتشر شد، جدایی مریلین از مادرش در هشت سالگی اتفاق افتاد، او یکسال در پرورشگاه بود و پس از آن حق حضانتش به دوست صمیمی مادرش، گریس مکی سپرده شد، در طول سالها نگهداری مریلین مونرو به ۱۱ خانواده مختلف سپرده شد، درست پس از جنگ جهانی دوم در آمریکا بیش از هر زمان دیگری در تاریخ این کشور نقش پدر بسیار کلیدی در تربیت دختر در خانواده تصور میشد، به این دلیل مونرو به دنبال پدرش گشت، او را پیدا کرد ولی پدر حاضر نشد که مریلین را ببیند، بعدتر زمانی که او بازیگر پرآوازهای شده بود، پدرش درخواست ملاقات با او را کرد، اینبار این مریلین بود که از دیدن پدر سرباز زد، مریلین در زمان تشییع جنازۀ پدرش به دوستی گفت که علّت سرپیچی پدر از دیدار دخترش مریلین این بود که نمیخواست زن دومش بفهمد که او فرزندی از زن دیگری دارد، در سنّ ۱۶ سالگی مجبور به ازدواج با پسر یکی از همسایگان به نام کریس مککی شد، اندکی بعد همسرش به جنگ فراخوانده شد، این ازدواج چهار سال بعد با توافق هر دو به طلاق منتهی شد، پس از طلاق از همسرش برای بدست آوردن خرج زندگی در یک کارخانهٔ اسلحهسازی مشغول به کار شد، در آنجا بود که توجّه یک عکّاس ارتش ایالات متّحدۀ آمریکا را به خود جلب کرد و تصویرش بر جلد مجلهٔ رسمی ارتش با نام «Yank» نقش بست، در سال ۱۹۴۵ نورما جین به عنوان مدل عکّاسی کمکم به چهرهای شناخته شده تبدیل شد، او قراردادی را با یک آژانس مد در هالیوود امضا کرد و به سرعت راه رفتن روی سکوی مد و ژست گرفتن در برابر دوربین را فرا گرفت، اندکی بعد مشاوری را استخدام کرد و به توصیۀ این مشاور موهای تیرهاش را به رنگ بلوند درآورد، در آن زمان نورما جین نام هنری (مریلین مونرو) را برای خود برگزید، مریلین مونرو در این فیلم نقش پولا، دختری نزدیکبین را ایفا میکند که دائم با در و دیوار برخورد میکرد، تصویری که مریلین مونرو در این فیلم از خود نشان داد چنان گیرا و فریبنده بود که توانست بر تصویر بتی گریبل، ستارۀ زن آن زمان و همبازیاش در این فیلم سایه بیاندازد، مریلین مونرو با صدای خود چندین ترانه نیز خوانده است و همچنین الماسها بهترین دوست یک دخترند در فیلم آقایان بلوندها را ترجیح میدهند از مشهورترین ترانههای به جای مانده از این ستارۀ هالیوود به شمار میروند، در سال ۱۹۵۵ میلادی، تصویری جاودانه از مریلین مونرو در فیلم خارش هفت ساله به کارگردانی بیلی وایلدر تقریباً به قیمت پایان ازدواج دوم وی تمام شد، جو دی ماجیو، ستارۀ بیسبال و همسر آن زمان مریلین مونرو که بر سر فیلمبرداری این صحنه حضور داشت، چنان حسادتی در خود احساس کرد که در برابر صدها تماشاگر حاضر از کوره در رفت، زندگی مشترک این دو تنها ۹ ماه دوام داشت و در نهایت به جدایی ختم شد، مرلین مونرو موهایی تابدار داشت، در سالهای آخر عمر با روسری موهایش را که به دلیل صافکردن بیش از اندازه آسیب دیده بودند را از گزند نور شدید خورشید حفظ میکرد، در سال ۱۹۵۵ با آرتور میلر که نمایشنامهنویس بود ازدواج کرد، مریلین مونروی جوان در سالهای آخر زندگی با شکستهایی مواجه شد و به افسردگی شدید دچار شد، در سال ۱۹۶۱ از آرتور میلر جدا شد و یک سال بعد درگذشت؛ زندگی او روی پرده، یک زندگی رؤیایی بود که سینما ساخته بود امّا در دنیای واقعی مشکلات و تفاوتهایی داشت که مردم از مرلین مونروی محبوبشان انتظار نداشتند، شخصیّت و انتظاراتی که سینما ساخت فراتر از تواناییها و گاهی متفاوت با خواستههای او بود، او یکی از مشهورترین ستارگان سینما و ستارۀ پاپ در قرن بیستم است، برخی وی را جذابترین زن قرن بیستم دانستهاند و به اعتقاد رابین میور او پر عکسترین چهرۀ زن جهان است
مریلین مونرو در سال ۱۹۵۵ در آموزشگاه هنرپیشگی اکتورز استودیو در نیویورک دورۀ هنرپیشگی گذراند، لی ستراسبرگ از سال ۱۹۴۸ مدیر این آموزشگاه معتبر بود که بازیگرانی مانند مارلون براندو، پل نیومن، جیمز دین، داستین هافمن، رابرت دنیرو وآل پاچینو را برای هالیوود پرورش داد، آموزشگاه هنرپیشگی اکتورز استودیو بر پایۀ سیستم بازیگری کنستانتین استانیسلاوسکی (نظریهپرداز بزرگ تئاتر روس) کار میکرد، مریلین مونرو با لی استراسبرگ و همسر او آنا دوست شد و رابطۀ خود را با آنها حفظ کرد، او در مرحلۀ پایانی زندگی تمام یادداشتهای خصوصی خود را به دست لی استراسبرگ سپرد، این پارادوکس بزرگ زندگی مریلین مونرو بود، اگر مردی را دیوانهوار دوست داشت، آن مرد مریلین را دوستش نمیداشت و اگر مردی مونرو را دوست داشت، مریلین علاقهای به او نداشت؛ شاید همین مسئله هم باعث شد این بازیگر مشهور هالیوود زندگی پرهیاهویی را تجربه کند، گریس مکی فردی که حق حضانت مریلین را بر عهده داشت، پیشنهاد ازدواج او با جیم دوگرتی را داد، مرلین ۱۶ ساله بود و جیم تازه فارغالتحصیل از دبیرستان و بازیکن فوتبال در دبیرستان بود، در دوران جنگ و پس از آن ازدواج افراد جوان پس از دبیرستان بسیار رایج بود، آنان در ۱۹۴۲ ازدواج کردند و زمانی که جیم به ارتش برای جنگ فراخوانده شد، مریلین به شغل مدلینگ عکّاسی روی آورد، در سال ۱۹۴۶ زمانی که آنها از هم طلاق گرفتند، مونرو تبدیل به مدل عکّاسی معروفی شده بود که تصاویرش در همه مجلّات کشور خودنمایی میکرد، جو قهرمان بیسبال، مردی مهربان در عین حال خشن بود که خود را مالک مریلین میدانست، زندگی آنها پر از تنش بود و دوران این ازدواج بیش از ۹ ماه طول نکشید، در سال ۱۹۵۵ ازدواج آرتور میلر نمایشنامهنویس برجستۀ آمریکایی با مریلین رخ داد، زندگی آنها ۵ سال به طول انجامید، او سه بار مجبور به سقط جنین شد، این موضوع تأثیرات روحی تأسّف باری روی مریلین گذاشت و به قرصهایی که پزشک تجویز میکرد اعتیاد پیدا کرده بود، آرتور میلر نویسنده نیز آدم سختی بود و در سر صحنۀ فیلمبرداری دخالت میکرد و به کارگردان میگفت که مثلاً بخشی از فیلمنامه را که مربوط به مریلین است باید تغییر دهند، نویسندۀ کتاب «شور و تضاد» بر این باور است که مریلین به عشق آزاد اعتقاد داشت و رابطۀ نزدیکش را با جو دی ماجیو در تمام سالهای زندگیش با آرتور میلر حفظ کرد، پس از موفّقیت در فیلم «خارش هفت ساله» در سال ۱۹۵۵ روابط مریلین با هالیوود به تیرگی گرایید، او از بازی در فیلم «چگونه میتوان مشهور شد» سر باز زد و به جای آن به نیویورک نقل مکان کرد تا با مطالعه تحت نظر لی استراسبرگ در استودیوی بازیگران برای همیشه از شر نقش کلیشهای «بلوند احمق» رهایی یابد
-
گرایشهای فمینیستی مریلین مونرو
جنبش فمنیستی پس از مرگ مریلین مونرو آغاز گشت، با وجود این مونرو در زمرۀ اوّلین فمینیستها قرار میگیرد، او استودیوی خود را ایجاد کرد ولی هالیوود از آن استقبالی نکرد، هالیوود تمایل داشت که او را در نقش کلیشهای «بلوند احمق» ببیند و نقشهای آبکی ملودرام به او بدهد، او میخواست که پلههای ترقّی را طی کند و به آن افتخار میکرد، در عین حال هنرپیشۀ موفّقی بود، این درگیریها بالأخره در ۱۹۶۲ منجر به اخراج مریلین گشت، لویس بنر معتقد است که مریلین خود را سوسیالیست میدانست و از جنبش مدنی آمریکا حمایت میکرد، او همواره میگفت که شهرتش را مدیون مردم است و نه هالیوود، لویس بنر میگوید: مونرو اگر زنده بود، کودکی را به فرزندی قبول میکرد و از طرفداران حقوق بشر میشد
مریلین مونرو از بیماری اختلال دوقطبی رنج میبرد، گاهی دچار افسردگی شدید بود و گاهی شاد و خوشحال بود، لویس بنر نویسندۀ کتاب «شور و تضاد» میگوید زمانی که توانست به پدرش نه بگوید، احتمالاً بهبودی در شرایط روحیش پدیدار شده بود که توانست به این درخواست جواب رد بدهد؛ دورههایی که مریلین دستخوش حال روحی بالا و پایین میشد، از سوی دوستانش تأیید شده است، مونرو پس از دوران اُفت و افسردگی دوباره خود را بازمییافته و به شکوفایی میرسیده و میتوانسته کارهایش را سروسامان بدهد، از زاویۀ تاریخی بسیاری از زنان و مردان پر آوازۀ هنرمند از فرمی از اختلال دوقطبی رنج میبردند، برای مثال ویرجینیا ولف نیز دچار چنین حالتی بود، علاوه بر آن مریلین مونرو از لکنت زبان نیز رنج میبرده است، در موقع فیلمبرداری اگر دچار لکنت میشد، دوباره باید صحنه را تکرار میکردند، آخرین حضور برجستۀ مریلین مونرو در انظار عمومی به ۱۹ مه ۱۹۶۲ بازمیگردد که او در مراسم جشن تولد جان اِف کِنِدی در سالن مدیسون اسکوئر گاردن بر روی صحنه ظاهر شد و ترانۀ تولّدت مبارک آقای رئیس جمهور را در حضور رئیس جمهور اجرا کرد، مریلین مونرو در تاریخ ۵ اوت ۱۹۶۲ میلادی در کالیفرنیا درگذشت، علّت مرگ وی مصرف بیش از حد داروی خوابآور ذکر شد، دلیل رسمی مرگ وی خودکشی بر اثر مصرف بیش از حد داروهای خوابآور و آرامبخش اعلام شد امّا ادعاهایی مبنی بر حصول یک توطئه و مجموعه حوادث اسرارآمیزی که منجر به مرگ وی شده همواره بحث برانگیز بوده است، مریلین مونرو در ۸ اوت ۱۹۶۲ میلادی در یکی از آرامگاههای مشهور شهر لسآنجلس به نام گورستان وِستوود به خاک سپرده شد، پلیس علّت مرگ را میزان بالای نمک اسید باربیروتیک در بدن و بر اثر خودکشی اعلام کرد، لویس بنر احتمال خودکشی او را کم میداند، چرا که میگوید او برنامههای مختلفی برای زندگی داشت
-
یادداشتهای شخصی مریلین مونرو:
بیشتر قطعاتی که در کتاب درج شده، نامههای شخصی و یادداشتهای سادۀ روزانه هستند امّا برخی از قطعات با دقّت بیشتری نوشته شدهاند، شاید به این امید که روزی ویرایش و چاپ شوند، سینماگران بزرگی مانند بیلی وایلدر و جان هیوستن که با مریلین مونرو کار کرده بودند، گفتهاند که او تنها جذّاب و دلفریب نبود بلکه بهویژه در ایفای نقشهای کمدی استعدادی کمنظیر داشت، آنچه تاکنون ناشناخته مانده بود این است که مریلین مونرو دستی در نوشتن هم داشته است، او مجموعهای از یادداشتهای روزانه و حتّی چند شعر از خود به جا گذاشته که اکنون برای اوّلین بار به چاپ میرسد، مریلین مونرو از نادر ستارگان هالیوود بود که به کتاب و ادبیّات علاقه داشت و مرتّب به کتابفروشی سر میزد و کتاب میخرید، او با آثار نویسندگان بزرگی مانند فیودور داستایفسکی، ساموئل بکت، جوزف کنراد، ارنست همینگوی و جان استاینبک آشنایی داشت و از سال ۱۹۵۶ تا سال ۱۹۶۱ همسر آرتور میلر، نمایشنامهنویس نامی آمریکا بود، مریلین مونرو از روی نیازی درونی و نه برای انتشار دست به قلم برده بود، او این یادداشتها را عمدتاً از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۶۲ نوشته است، روی هر چیزی که دم دست او بوده است از دفتر یادداشت تا کاغذ مارکدار هتل یا دستمال رستوران، از دستور آشپزی گرفته تا یادداشتهایی دربارهٔ خودکشی، مریلین مونرو برخلاف تصوّر همگان در نوشتههای خود زنی خویشتندار است، از همه چیز حرف میزند، احساسات نهانی دردها و ترسهای خود را بیان میکند، یکی از شعرهای او دربارهٔ خودکشی با پریدن از روی پل بروکلین است، مونرو در این شعر گفته که این پل زیباتر از آن است که آدم خودش را از بالای آن پرت کند، سال ۱۹۶۲ بنیاد گلدن گلوب مریلین مونرو را به عنوان محبوبترین هنرپیشۀ جهان معرفی کرد، مادر او زنی آشفتهحال بود و نتوانست از دختر خود نگهداری کند، مریلین مونرو در یتیمخانه و پرورشگاه بزرگ شد، مریلین از سال ۱۹۴۶ وارد سینما شد و اوّلین قرارداد خود را با کمپانی فاکس (قرن بیستم) امضا کرد، در فیلمهای سینمایی با ارائۀ تیپ آشنای زنی زیبا و ساده، به محبوبیّتی سریع دست یافت، مریلین مونرو در سال ۱۹۶۰ در اوج شهرت و محبوبیّت بود امّا از نظر جسمی و روحی به شدّت ناتوان شده بود
واقعا زیباست.ممنون که استیکر مرلین مونرو رو گذاشتید