استیکر و برچسب دیواری انیشتین albert einstein wall stickers کد h228
برچسب دیواری انیشتین از آن دسته استیکر هایی است که در دسته بندی شخصیت و هنرمندان اولین رتبه و پر فروش ترین استیکر است که با تمام سلیقه ها تناسب دارد.برای قرینه نمودن این برچسب ابتدا به قسمت جهت استیکر بروید و قرینه این برچسب را انتخاب نمایید.شما میتوانید رنگ مورد نظر خود را در قسمت رنگ بندی استیکر بیابید .
(توجه: ابعاد ذکر شده بنا به چیدمانی است که در تصویر مشاهده میکنید، با تغییر در چیدمان این ابعاد نیز تغییر خواهند کرد)
• جنس محصول P.V.C پشت چسب دار (عدم تغییر رنگ در برابر عوامل محیطی)
• برچسب ضد آب و رطوبت (۱۰۰% قابل شستشو با تمامی شوینده ها)
• قابل نصب بر روی تمامی سطوح صاف مانند دیوار، شیشه، آینه، ام دی اف، سنگ، سرامیک، بدنه اتومبیل
توجه: به شدت از نصب برچسب ها روی دیوار های گچی ، رنگ های پوسیده و خراب و بدون زیرکاری خودداری کنید
• برای مشاهده نمونه رنگ ها به قسمت رنگ بندی استیکر مراجعه نمایید
• برای یادگیری روش چسباندن راهنمای نصب را ببینید
• برای تغییر ابعاد استیکر به واتساپ پیام بفرستید
- برچسب دیواری در کرج، برچسب دیواری در تهران، برچسب دیواری در آذربایجان شرقی، برچسب دیواری در تبریز، برچسب دیواری در آذربایجان غربی، برچسب دیواری در ارومیه، برچسب دیواری در اردبیل، برچسب دیواری در اصفهان، برچسب دیواری در البرز، برچسب دیواری در ایلام، برچسب دیواری در بوشهر، برچسب دیواری در چهارمحال و بختیاری، برچسب دیواری در شهر کرد، برچسب دیواری در خراسان جنوبی، برچسب دیواری در بیرجند، برچسب دیواری در خراسان رضوی، برچسب دیواری در مشهد، برچسب دیواری در خراسان شمالی، برچسب دیواری در بجنورد، برچسب دیواری در خوزستان، برچسب دیواری در اهواز، برچسب دیواری در زنجان، برچسب دیواری در سمنان، برچسب دیواری در سیستان و بلوچستان، برچسب دیواری در زاهدان، برچسب دیواری در فارس، برچسب دیواری در شیراز، برچسب دیواری در قزوین، برچسب دیواری در قم، برچسب دیواری در کردستان، برچسب دیواری در سنندج، برچسب دیواری در کرمان، برچسب دیواری در کرمانشاه، برچسب دیواری در کهگیلویه وبویراحمد، برچسب دیواری در یاسوج، برچسب دیواری در گلستان، برچسب دیواری در گرگان، برچسب دیواری در گیلان، برچسب دیواری در رشت، برچسب دیواری در لرستان، برچسب دیواری در خرم آباد، برچسب دیواری در مازندران، برچسب دیواری در ساری، برچسب دیواری در مرکزی، برچسب دیواری در اراک، برچسب دیواری در هرمزگان، برچسب دیواری در بندر عباس، برچسب دیواری در همدان، برچسب دیواری در یزد
کسب و کار هیراد در مركز توسعه تجارت الكترونیكی وزارت صنعت، معدن و تجارت شناسایی شده و دارای نماد اعتماد الكترونیكی میباشد
استیکر و برچسب دیواری انیشتین albert einstein wall stickers کد h228
ابعاد | |
---|---|
ابعاد(cmطول cm xارتفاع) : | 70*60 |
رنگ | |
رنگ : | مشکی / سفید / کرم / زرد کمرنگ / زرد پررنگ / پرتقالی / نارنجی / آجری / صورتی / سرخابی / قرمز کم رنگ / قرمز پر رنگ / زرشکی / قهوه ای / بنفش کم رنگ / بنفش پر رنگ / یاسی / سبز کم رنگ / سبز پر رنگ / آبی فیروزه ای / آبی کم رنگ / آبی پر رنگ / سورمه ای / طوسی تیره / طوسی روشن / نقره ای مات (+ 300,000 ریال) / طلایی مات (+ 300,000 ریال) |
ویژگی ها | |
جهت استیکر : | بدون تغییر / قرینه شود |
جنس : | برچسب pvc پشت چسب دار |
کد محصول | h228 |
وزن | 600 گرم |
نقد و بررسی استیکر و برچسب دیواری انیشتین albert einstein wall stickers کد h228
آلبرت اینشتین
آلبرت اَینشتَین (Albert Einstein) زادۀ ۱۴ مارس ۱۸۷۹ - درگذشت ۱۸ آوریل ۱۹۵۵، فیزیکدان آلمانی الاصل بود؛ آلبرت اینشتین در ۱۴ مارس ۱۸۷۹ میلادی در شهر اولم در ایالت پادشاهی وورتمبرگ آلمان در نزدیکی اشتوتگارت و در خانوادهای یهودی چشم به جهان گشود، اولین رد پای مکتوب این خانواده از قرن هفدهم از مردی است به نام باروخ موزس اینشتین که در حوالی دریاچۀ کنستانس زندگی میکرده و تاجر اسب و پارچه بوده، آلبرت حدوداً یک ساله بود که خانوادۀ او به شهر مونیخ نقل مکان کرد، پدر آلبرت هرمان اینشتین با شراکت برادر خود یک کارگاه لولهکشی آب و گاز تأسیس کرد که با موفّقیت چشمگیری شروع به کار کرد، پس از رونق گرفتن کار دو برادر در سال ۱۸۸۵ با همکاری اهل خانواده یک کارخانۀ تولید لوازم الکتریکی به نام (Elektrotechnische Fabrik J. Einstein & Cie) با تمرکز بر تولید نیروگاه برق برپا کرده و برای چند شهر در آلمان و ایتالیا نیروگاه برق ساختند، آلبرت انیشتین دیرتر از بچههای معمولی و در سه سالگی شروع به حرف زدن کرد، به دلیل پیشرفت کلامی کُند او و بی توجهیاش به هر موضوعی که در مدرسه بیان میشد برایش خسته کننده بود اما از سوی دیگر توجّهاش تنها به چیزهایی جلب میشد که برایش جالب بودند، برخی همچون خدمۀ منزل، او را کند ذهن میدانستند، خانوادۀ آلبرت، یهودیانی پایبند نبودند و از همین رو او در یک مدرسۀ ابتدایی کاتولیک درس میخواند، او با اصرار مادرش ویولون نواختن را فرا گرفت، اگرچه او از همان آغاز یادگیری ویولون را دوست نداشت و در نهایت نیز آن را کنار گذاشت اما بعدها عمیقاً باسونات ویلون موتسارت آرامش پیدا میکرد، وقتی اینشتین پنج ساله بود، پدرش به او یک قطبنمای جیبی نشان داد و برای آلبرت اینکه که چیزی نادیدنی روی سوزن آن تأثیر میگذارد شگفتانگیز بود، او بعدها این را یکی از تحولآمیزترین تجربههای زندگیاش توصیف کرد، در سال ۱۸۸۹ دانشجویی به نام مکس تلمود (تالمی)، که به مدّت شش سال پنجشنبه شبها به منزل خانوادۀ اینشتین میآمد، آلبرت را با مهمترین متون علمی و فلسفی مانند نقد خرد ناب از کانت آشنا کرد، همچنین در نوجوانی دو عموی او با توصیه و تهیّه کتابهایی در زمینۀ علم، ریاضی و فلسفه به رشد فکری او کمک میکردند، در سال ۱۸۹۴ در پی کسادی کسب و کارخانوادهٔ آلبرت از مونیخ به پاویا که شهری در ایتالیا و در نزدیکی میلان بود مهاجرت کردند، همان زمان آلبرت اوّلین کار علمی خود را با عنوان (بررسی اِتِر در میدان مغناطیسی) برای یکی از عموهایش نوشت، او برای تمام کردن درسش در مدرسه شبانهروزی مونیخ ماند و پس از آنکه تنها توانست یک ترم را تمام کند در بهار سال ۱۸۹۵ دبیرستان را رها کرده، برای پیوستن به خانوادهاش به سوی پاویا رهسپار شد، یکسال و نیم پیش از امتحانات نهایی، او بدون اطلاع پدر و مادرش و با راضی کردن مسئولان مدرسه به اینکه با یک گواهی پزشکی به او اجازه مرخصی دهند، مدرسه را ترک کرد، بنابراین آلبرت گواهی تحصیلات ماز سویه نگرفت، در همان سال یعنی در ۱۶ سالگی او یک آزمایش ذهنی که به آینه آلبرت اینشتین شهرت دارد در نظر گرفت، اگر او پس از خیره شدن به یک آینه، با سرعت نور حرکت کند چه اتفاقی برای تصویرش خواهد افتاد، اینکه سرعت نور مستقل از بینندهاش است، بعدها به یکی از دو فرضیۀ نسبیّت تبدیل شد، در آزمون ورودی انستیتو تکنولوژی فدرال سوییس که امروزه به ایتیاچ زوریخ (ETHZ) شهرت دارد، اگرچه نمرهٔ آلبرت در بخش ریاضی و علوم عالی شد، نمرهٔ پایین او در ادبیات مانع قبولیاش شد، پس از آن خانوادهاش او را به کانتون آرگاو در سوییس فرستادند تا تحصیلاتش را در آنجا تمام کند، پس از آن دیگر معلوم بود که آلبرت آنگونه که پدرش میخواست، مهندس الکترونیک نخواهد شد، او در آنجا به مطالعۀ تئوری الکترومغناطیس پرداخت و در سال ۱۸۹۶ دیپلم خود را دریافت کرد، در این مدّت او در منزل خانوادۀ پروفسور یاست وینتلر اقامت کرد و در آنجا اوّلین تجربۀ عاشقانه خود را داشت و به ماری، دختر این خانواده دل بست، مایا خواهر آلبرت که نزدیکترین فرد به او بود بعدها با پسر همان خانواده یعنی پُل ازدواج کرد و دوست آلبرت مایکل بسو با دختر دیگر آن خانواده به نام آنا ازدواج کرد، پس از آن آلبرت در ماه اکتبر به زوریخ رفت و در مؤسسۀ فدرال پلی تکنیک ثبت نام کرد، در همین حال ماری نیز برای تدریس به اولسبرگ در سوییس رفت، او در همان سال شهروندی خود در وورتمبرگ را لغو کرد، در بهار سال ۱۸۹۶ میلوآ ماریچ (Mileva Marić) صربستانی که تحصیل در رشتۀ پزشکی در دانشگاه زوریخ را آغاز کرده بود، پس از گذشت یک ترم به مؤسّسۀ پلی تکنیک فدرال آمد تا بعنوان تنها زن در آن سال، تحصیل را در رشتهای که اینشتین درس میخواند ادامه دهد، سالهای بعد رابطۀ ماریچ و آلبرت عاشقانه شد، هرچند که مادر آلبرت برای یهودی نبودن، سنِّ بالا و نقص جسمانی ماریچ با رابطۀ آنها مخالف بود امّا آلبرت در سال ۱۹۰۳ با میلوا ماریچ ازدواج کرد، قبل از ازدواج آلبرت با ماریچ آنها در سال ۱۹۰۲ صاحب یک فرزند دختر به نام لیزِرل شده بودند، لیزرل هنگامی متولّد شد که ماریچ نزد خانوادهاش در صربستان به سر میبرد و آلبرت دور از آنها در برن سوییس، از سرنوشت لیزرل اطلاع چندانی در دسترس نیست و نظرهای مختلفی دربارهٔ او دادهاند که ثابت نشده است، پس از ازدواج آلبرت و ماریچ صاحب دو فرزند پسر به نامهای هانس آلبرت و ادوارد نیز شدند، از سال ۱۹۱۴ آلبرت جدا از ماریچ و تنها در برلین زندگی میکرد درحالیکه ماریچ و فرزندانش در زوریخ مانده بودند، بیماری اسکیزوفرنی ادوارد، آلبرت را عذاب میداد و او بارها گفته بود ای کاش ادوارد هیچگاه به دنیا نیامده بود، از سال ۱۹۱۲ اینشتین در رابطهای عاشقانه با دخترخالۀ بیوهاش (و نوۀ عموی پدرش) اِلزا اینشتین بود، او در فوریۀ ۱۹۱۹ از ماریچ طلاق گرفت و در ژوئن همان سال با اِلزا ازدواج کرد، با طلاقش از ماریچ، آلبرت به او قول داد که اگر برندهٔ جایزه نوبل شد، منافع مادّی آن را به ماریچ بدهد و دست آخر در سال ۱۹۲۳ همین کار را انجام داد، اِلزا از ازدواج سابقاش دو دختر به نامهای ایلزه و مارگوت داشت امّا از آلبرت بچهدار نشد، آلبرت دخترخواندههای خود را میستود و در نامهاش به اِلزا در سال ۱۹۲۴ نوشت: به اندازۀ دختر خودم یا شاید بیشتر، مارگوت را دوست دارم و کسی چه میداند اگر من پدر او بودم چه بچه بداخلاقی میشد، این نامهها شاهدی بر نادرستی ادعاها دربارۀ بیمهری آلبرت به خانوادهاش بودهاند، پس از مهاجرت به آمریکا در سال ۱۹۳۵ اِلزا به بیماری کبد و قلب دچار شد و در دسامبر ۱۹۳۶ از دنیا رفت
شغل
پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه، آلبرت موفّق نشد شغلی دانشگاهی پیدا کند، پدر یکی از همکلاسیهایش به او کمک کرد تا در سال ۱۹۰۲ در یکی از دفاتر ثبت اختراع در سوییس استخدام شود، پس از انتشار نظریۀ نسبیت خاص و نظریۀ نسبیت عام، آلبرت به شهرت و اعتبار رسید و در دانشگاههای متعدّدی به تدریس و تحقیق پرداخت، آلبرت تا سال ۱۹۳۲ مدیر انستیتوی فیزیک کایزر ویلهلم برلین آلمان و استاد یکی از دانشگاههای برلین (Humboldt University of Berlin) بود، در این سال او در آغاز چند ماه در دانشگاه پرینستون به سر برد و سپس به دلیل قدرتگیری نازیها در سال ۱۹۳۳ تصمیم گرفت که به آلمان برنگردد، در سال ۱۹۳۳ او شغلی در مؤسّسه مطالعات پیشرفته پرینستون به دست آورد و در حدود ۱۹۳۵ تصمیم گرفت که در آمریکا بماند، در سال ۱۹۳۹ گروهی از فیزیکدانهای مجارستانی از جمله لئو زیلارد که به آمریکا مهاجرت کرده بودند، به دولت ایالات متّحدۀ آمریکا دربارۀ برنامۀ نازیها برای ساخت بمب اتمی هشدار دادند امّا به آنها توجّه نشد، در تابستان ۱۹۳۹ و چند ماه پیش از جنگ جهانی دوم، لئو زیلارد نامهای به روزولت رئیسجمهور وقت ایالات متّحده نوشت و از آلبرت هم خواست که آنرا امضاء کند، زیلارد نسبتاً گمنام بود امّا آلبرت به واسطۀ نظریههای نسبیّت و جایزۀ نوبل، شخص مشهوری به شمار میرفت، آنها در این نامه از روزولت خواستند به این مسئله توجه کند، آنها همچنین از او خواستند تا به پژوهش در زمینهٔ انرژی هستهای و واکنش زنجیرهای بیشتر اهمیّت داده شود، این نامه را سرآغاز پروژۀ منهتن برای ساخت بمب اتمی میدانند، آلبرت یک سال پیش از مرگ به دوست قدیمیاش لینوس پاولینگ گفت: من یک اشتباه بزرگ در زندگی کردهام، نامهٔ توصیه ساخت بمب اتمی به روزولت را امضا کردم امّا برایش یک دلیل داشتم و آن خطر ساخت این بمب از سوی آلمانیها بود، برای کارهای صلحجویانه سابق آلبرت، چپگرایانه بودنش و همچنین گزارشهای مغرضانه و بیپایهای که FBI دربارهٔ ارتباط او با شوروی دریافت کرده بود، از شرکت او در پروژۀ منهتن جلوگیری شد
نسبیّت خاص
نسبیّت خاص یکی از نظریههایی است که اینشتین مطرح نموده و شامل سه پدیده در سرعتهای بسیار بالا است:
• انقباض طول که کاهش طول جسم در طی حرکت است
• اتساع زمان که کند شدن زمان است
• همارزی جرم و انرژی E = mc2
نسبیّت عام
آلبرت در نوامبر ۱۹۱۵ در آکادمی علوم پروس چند سخنرانی کرد که در آنها نظریۀ جدید گرانش به نام نسبیّت عام را مطرح نمود، او در آخرین سخنرانیاش معادلهای پیشنهاد کرد که جانشین قانون گرانش نیوتون شد، این معادله بعدها با نام معادلۀ میدان اینشتین شناخته شد که با تنسور اینشتین توصیف میشود، این نظریه میگوید نه تنها کسانی که با سرعتی ثابت در حرکت هستند، بلکه همۀ ناظران یکسان و هم ارز هستند؛ در نسبیّت عام، گرانش دیگر نیرو به حساب نمیآید بلکه نتیجۀ خمیدگی فضازمان است، در اثر جنگ جهانی دوم مقالاتی که آلبرت دربارهٔ نسبیّت عام چاپ کرده بود در خارج از آلمان در دسترس نبود، خبر نظریۀ جدید آلبرت انیشتین از سوی فیزیکدانهای هُلندی هنریک لورِنتز و پل اِرِنفِست و همکار آنها ویلِم دو سیتر که مدیر رصدخانۀ لایدن در هلند بود، به ستارهشناسان انگلیسیزبان در انگلیس و آمریکا رسانده شد، در انگلیس آرتور استنلی ادینگتون دبیر انجمن ستارهشناسی سلطنتی از دوسیتر خواست تا مقالاتی به زبان انگلیسی به نفع ستارهشناسان بنویسد، نظریۀ جدید آلبرت او را شیفته کرده بود و از این رو یکی از مدافعان و مبلّغان اصلی نسبیّت شد، اغلب ستارهشناسان هندسیکردن گرانش از سوی آلبرت را نمیپسندیدند و معتقد بودند پیشبینیهای او دربارهٔ خمیدگی نور و انتقال به سرخ گرانشی درست از آب در نخواهد آمد، در سال ۱۹۱۷ ستارهشناسان رصدخانۀ ویلسون در کالیفرنیای جنوبی نتایج تحلیل طیف نور را که در ظاهر نشان میداد که پرتو خورشید انتقال به سرخ گرانشی ندارد، منتشر کردند، در سال ۱۹۱۸ ستارهشناسان رصدخانهٔ لیک در شمال کالیفرنیا از کسوف که در ایالات متّحده دیده میشد تصویر گرفتند، پس از پایان جنگ آنها نتایج بررسیهای خود را اعلام کردند و مدعی شدند که پیشبینی نسبیّت عام اینشتین درباره خمیدگی نور اشتباه بوده است، با اینحال آنها به خاطر خطاهای احتمالی فراوان، هیچگاه نتایج را چاپ نکردند، آرتور استنلی اِدینگتون در سفرهای خود در مه ۱۹۱۹ به سوبرال سیارا برزیل و جزیرهٔ پرینسیپ در ساحل غربی آفریقا هنگامی که کسوف در بریتانیا رخ داد، خمیدگی گرانشی نور ستاره هنگام عبور از نزدیکی خورشید را زیر نظر داشت و نهایتاً به این نتیجه رسید که محل قرار گرفتن ستاره از خورشید باید دورتر باشد، این با پیشبینی نسبیّت عام همخوانی داشت، ادینگتون اعلام کرد که نتایج او پیشبینی اینشتین را تأیید میکند و روزنامهٔ تایمز در هفتم نوامبر آن سال با انتخاب این تیتر تأیید شدن پیشبینی نظریۀ اینشتین را گزارش کرد: انقلابی در علم نظریهای جدید دربارهٔ جهان ایدههای نیوتن اعتبار خود را از دست میدهد؛ ماکس بورن برندۀ جایزه نوبل، نسبیّت عام را بزرگترین دستاورد و شاهکار تفکّر بشری دربارهٔ طبیعت برشمرد و پل دیراک یکی دیگر از برندگان جایزۀ نوبل نیز آن را بزرگترین کشف علمی آن زمان نامید، این اظهار نظرها و تبلیغات پس از آن به شهرت اینشتین انجامید، با اینحال باز هم برخی از دانشمندان به دلایل مختلف از جمله دلایل علمی مخالفت با تفسیر اینشتین از آزمایشها، اعتقاد به اتر یا ضرورت مرجع مطلق و دلایل روانی-اجتماعی (محافظهکاری، یهودستیزی) میشد، نظریههای اینشتین را نمیپذیرفتند، به نظر آلبرت بیشتر مخالفتهایی که با نظریۀ او میشد از سوی آزمایشباورانی بود که درک ناچیزی از نظریهاش داشتند، شهرت اینشتین پس از چاپ مقالۀ سال ۱۹۱۹ باعث شد بسیاری از دانشمندان نسبت به او ابراز نفرت و انزجار کنند که برخی از آنها حتی تا دهۀ ۳۰ نیز ادامه یافت، بحثهای زیادی دربارهٔ ابراز انزجار از اینشتین شده است بِویژه در میان آن دسته از فیزیکدانان آلمانی که بعدها جنبش ضد اینشتین (دویچه فیزیک) را در مقدمۀ «فیزیک و سوسیالیسم اجتماعی» به راه انداختند، آلبرت در ۳۰ مارس ۱۹۲۱ همان سالی که برندۀ جایزه نوبل شد برای سخنرانی دربارهٔ نظریه نسبیّت به نیویورک رفت، اگرچه امروزه اینشتین برای کارهایش دربارهٔ نسبیّت شهرت یافته امّا جایزۀ نوبل در واقع برای کارش دربارهٔ اثر فوتوالکتریک به او داده شده، چرا که دربارهٔ نسبیّت عام در آن زمان هنوز اختلاف نظر بود، هیئت نوبل به این نتیجه رسید که جامعۀ علمی، جایزهٔ نوبل به اثر فوتوالکتریک را که اختلاف نظر دربارهٔ آن کمتر است، بیشتر خواهد پذیرفت
جبر باوری
با نشستن نظریه جدید مکانیک کوانتوم به جای نظریه کوانتوم اولیه که از اواسط دهه ۳۰ قرن ۲۰ آغاز شد، آلبرت به تفسیر کپنهاکی از همارزیهای جدید اعتراض کرد، که این مخالفت و اعتراض تا پایان عمرش ادامه یافت، به باور بیشتر افراد دلیل این مخالفت و اعتراض این بود که اینشتین، جبرباور و انعطافناپذیر بودهاست، آنها به نامهای اشاره میکنند که اینشتین در سال ۱۹۲۶ به ماکس بورن نوشته، در آن آوردهاست: مکانیک کوانتوم قطعاً مخالف آن چیزی است که تاریخ همیشه ما را به آن میخواند، اما صدایی از درون به من میگوید که این هنوز چیز حقیقی نیست؛نظریه چیزهای زیادی میگوید، اما هرگز ما را گامی به راز آن قدیمیترین نزدیک نمیکند، من به هر حال معتقد هستم که خداوند تاس نمیریزد؛در پاسخ، نیلس بُور که در نظریه کوانتوم با اینشتین اختلاف نظر شدیدی داشت، به اینشتین چنین گفت: از تعیین تکلیف کردن برای خدا دست بردار!بحثهای بور- اینشتین دربارهٔ جنبههای اساسی مکانیک کوانتوم در کنفرانسهای سُولوِی انجام میشد، بخش مهّم دیگری از دیدگاه اینشتین مقاله مشهوری است که در سال ۱۹۳۵ از سوی اینشتین، پودولسکی و روزن نوشته شد، به نظر برخی فیزیکدانان، این مقاله بار دیگر این را تأیید میکند که اینشتین جبرباور بودهاست، البته جا دارد از نظر کاملاً متفاوت اینشتین دربارهٔ درستی نظریهٔ کوانتوم دفاع کرد، خود آلبرت چیرهای بیشتری در این زمینه گفت، و یکی از همعصران او ولفگانگ پاولی اظهارنظر گیرا و قاطعانهای کرد، اگرچه اینشتین در آغاز و در مخالفت با نظریه کوانتم، گفته بود: خداوند تخته نرد بازی نمیکند، اما بیانیهها و گفتههای بعدتر اینشتین، گرد موضوعات دیگری میچرخد؛راستش من نمیتوانستم آن زمان که شما دربارۀ اینشتین، در نامهای یا دستنوشتهای صحبت میکردید، او را بشناسم؛ به نظرم چنین میآمد که شما یک اینشتین احمق برای خود در نظر آورده، با زیرکی خاصی او را به زمین کوبیدهاید، بهویژه آنکه اینشتین، آنگونه که شما میگویید، جبرباور نیست همانگونه که خودش بارها این را به من گفتهاست، او با استدلال میگوید که در پذیرفتن نظریات، برای خود معیارهایی دارد، پرسش این است که (آیا این بهغایت جبرباورانه است؟ ) او خیلی هم از دست تو ناراحت نبود، فقط میگفت تو آدمی هستی که به گفتههای کسی گوش نمیدهی.
نقص و واقعگرایی
بسیاری از اظهارنظرهای اینشتین، نشانهٔ اعتقاد او به ناقص بودن مکانیک کوانتوم است، این مسئله برای نخستینبار در مقالهٔ مشهوری که در سال ۱۹۳۵ از سوی اینشتین پودولسکی و روزن به نام پارادوکس EPR نوشته شد، مطرح شد، و بار دوم در کتاب (اینشتین، فیلسوف – دانشمند) به سال ۱۹۴۹ عنوان شد، مقاله به این میپردازد که آیا توصیف مکانیک کوانتومی از یک واقعیت فیزیکی را میتوان کامل در نظر گرفت، و در آن چنین نتیجهگیری شده: از آنجا که ما نشان دادهایم که توصیف موجی توصیف کاملی از واقعیت فیزیکی به دست نمیدهد، این پرسش را که آیا چنین توصیفی وجود دارد یا نه، بیپاسخ رها کردیم، با این حال به اعتقاد ما چنین نظریهای ممکن و میسر است؛ آلبرت پیشنهاد آزمایش جالب توجهی میدهد که تا حدّی شبیه آزمایش گربه شرودینگر است، او با پرداختن به موضوع متلاشی شدن رادیواکتیوی اتم، آغاز میکند، اگر کسی با یک اتم متلاشی نشده آغاز کند و منتظر وقفه زمانی خاصی باشد، در آن صورت نظریه کوانتوم، احتمال میدهد که آن اتم دستخوش متلاشی شدن رادیواکتیوی و تغییر شده است، بدین ترتیب آلبرت روش زیر را، راهی برای پی بردن به متلاشی شدن فروض میکند: به جای سیستمی که تنها از یک اتم رادیواکتیوی تشکیل شده، سیستمی را در نظر بگیرید که همچنین شامل راهی برای اندازهگیری تغییر رادیواکتیوی است، مانند یک شمارنده گایگر که دارای مکانیسم ثبت خودکار است، که به آن یک باریکه ثبت اضافه کنیم که با مکانیسم کوکی به حرکت در آید و روی آن با حرکت شمارگر علامتی گذاشته شود، بله از نظر مکانیک کوانتومی این سیستم بسیار پیچیده است و فضای پیکربندی آن دارای گستره زیادی است، اما اگر قرار باشد به این سیستم از نظر مکانیک کوانتوم پرداخته شود اعتراضی بر آن وارد نیست، در اینجا نیز نظریه احتمال هر یک از پیکربندیها، تمامی مختصّات را برای هر لحظه در هر بار در نظر میگیرد، اگر کسی تمامی پیکربندیهای مختصّات را در نظر بگیرد، برای یک زمان طولانی در مقایسه با زمان متوسط متلاشی شدن هر یک از اتمهای رادیواکتیو یک نشانه - ثبت روی باریکه کاغذی پدیدار خواهد شد، برای نیل به مختصات - پیکربندی وضعیت خاصی از نشانه باید روی باریکه کاغذی مطابقت و همخوانی داشته باشد، اما تا آنجا که این نظریه نشان میدهد تنها احتمال نسبی مختصّات-پیکربندی قابل تصور است، این نظریه همچنین، بیآنکه مکان و موقعیت مشخص و معیّنی برای نشانه قائل باشد، احتمالات نسبی برای وضعیتهای نشانه بر روی باریکه کاغذی را میپذیرد؛اینشتین هیچگاه به روشهای آمار و احتمال بیاعتناء نبود و آنها را رد نمیکرد، او خود یکی از متخصصان آمار بود، که از تحلیل آماری برای کارهایش دربارهٔ پیشنهاد براون و مقالاتی که پیش از سال ۱۹۰۵ به چاپ رسیده بود استفاده میکرد، اینشتین حتّی وحدت گیبس را کشف کرده بود، معهذا بنا به گفته اکثر فیزیکدانها او بر این باور بود که بی علت انگاری یکی از معیارها برای مطرح کردن اعتراض قاطعانه به نظریه فیزیکی است، دلیلی که پولی ارائه میکند در تضاد با این باور است، و گفتههای خود اینشتین بیانگر آن است که او بر عدم تکامل به مثابه دغدغه اصلی خود تمرکز و تأکید داشت، جان استوارت بل در تحقیقاتی که دربارهٔ اینشتین پودولسکی و روزن انجام داد، به نتایج جالب توجّه تئوری بل دست یافت بر اساس تحلیل EPR دربارهٔ عقاید و تفکراتی که در خصوص نتایج قابل استنتاج از این مسئله بیان شده، تفاوت و اختلاف وجود دارد.
نظریه میدان یکنواخت
پس از شرح و گسترش نظریه نسبیت، تلاشهای اینشتین اغلب در عمومی کردن نظریه نیروی جاذبه برای یکپارچه و آسان کردن قانون فیزیک به ویژه نیروی جاذبه و الکترومغناطیس بود، او در سال ۱۹۵۰ به تشریح آن پرداخت، و در یک مقاله علمی در آمریکا از آن به نام نظریه میدان یکنواخت یاد کرد، الهامبخش اینشتین این بود که همه قوانین فیزیک، تنها یک سرچشمه دارند ؛ اینشتین در تحقیقاتش دربارهٔ نظریه نسبیت عام بطوره فزایندهای از دیگران منزوی شد و تلاشهای او در نهایت بینتیجه بود، او در پیگیری وحدت نیروهای اساسی همه تلاشهای جامعۀ فیزیک پیش از آن را نادیده گرفت، به ویژه کشف نیروی هستهای قوی و نیروی هستهای ضعیف که تا حدود ۱۹۷۰؛ یعنی ۱۵ سال پس از مرگ اینشتین بهطور مستقل شناخته نشده بود، هدف اینشتین از یکپارچهسازی قوانین فیزیک زیر یک الگوی واحد هنوز هم برای نظریه یکپارچهسازی بزرگ در حال پیگیریست.
ویژگیهای شخصی
اینیشتین در نوازندگی ویلون مهارت داشت او از کودکی تلاش میکرد برای کسانی که دور و برش بودند سودمند باشد، ویژگی دیگر انیشتین ذوق هنریاش بود که او را مجبور میکرد که نه تنها اندیشه عمومی خود را به شیوهای روشن و منطقی سازمان دهد بلکه سازماندهی و بهینهسازی آنها نیز به شیوهای باشد که هم خود و هم شنوندگان از آن لذت ببرند،هدف اینیشتین این بود که مطلقاندیشی را از فیزیک براندازد نظریه نسبیت ۱۹۰۵ تنها به حرکت راستخط یکسان میپرداخت، اینشتین با کمک گرفتن از اصل تعادل پدیدههای جدیدی را درباره نور پیشنهاد که قابل مشاهده بودند و میتوانستند درستی نظریه نوین او را از دید تجربی تأیید کنند.
دیدگاههای سیاسی
اینشتین خود را صلحطلب و بشردوست و در سالهای بعد، سوسیال دموکرات متعهد میدانست، او گفتهاست:از نظر من نگرش گاندی خوشبینانه ترین نگرش در میان تمامی سیاستمداران زمان ماست، باید تلاش کنیم تا با روحیه وی کارها را انجام دهیم نه آنکه برای نبرد برای آرمانهایمان به خشونت متوسل شویم، بلکه باید این کار را به دور از تمامی پلیدیها انجام دهیم، اینشتین که تحت تأثیر گاندی قرار داشت، بار دیگر دربارۀ گاندی گفت: نسلهای بعدی به سختی باور خواهند کرد که روزگاری چنین موجودی از گوشت و پوست بر روی زمین میزیسته است؛ گاهی عقاید اینشتین جنجالبرانگیز بود، او در مقالهای با نام چرا سوسیالیسم؟ (en) در سال ۱۹۴۹، به توصیف مرحله شکارگری در سلسله مراتب رشد انسان به نقل از تورستن وبلن پرداخته، و از بیقانونی جامعه سرمایهدار آن زمان، به عنوان منبع پلیدی که باید بر آن چیره شد نام بردهاست، او با رژیمهای خودکامه در اتحّاد شوروی و دیگر نقاط جهان مخالف بود، و همواره از مزایای سیستم سوسیال دموکرات که ترکیبی از یک اقتصاد برنامهریزی شده همراه با احترام به حقوق بشر بود سخن میگفت، اینشتین یکی از بنیانگذاران حزب دمکرات آلمان و یکی از اعضای اتّحادیه فدراسیون معلمان آمریکا از اتّحادیههای وابسته به فدراسیون کارگران آمریکا - کنگره سازمانهای صنعتی بود، اینشتین نقش بسیاری در جنبش حقوق مدنی داشت، او یکی از دوستان نزدیک پل رابسون در طول بیش از ۲۰ سال بودهاست، اینشتین یکی از اعضای چندین گروه طرفدار حقوق بشر از جمله بخش پرینستون انجمن ملی پیشرفت رنگینپوستان (NAACP) بود که رهبر بسیاری از آن جنبشها پل رابسون بود، او به همراه پل رابسون ریاست نهضت پایان زجرکشی در آمریکا را بر عهده داشت، زمانی که دبلیو- ای – بی - دوبویس در دهه هشتاد عمر در دوره مککارتیسم، جاهلانه متهم به جاسوسی برای کمونیستها شد، اینشتین اعلام کرد داوطلبانه حاضر است به نفع او در دادگاه شهادت دهد، بلافاصله پس از آنکه اعلام شد اینشتین قرار است در جایگاه شهود قرار گیرد این پرونده رد شد، اینشتین گفته :(نژادپرستی بزرگترین بیماری آمریکاست)؛ اف - بی - آی پروندهای ۱۴۲۷ صفحهای دربارهٔ فعّالیتهای اینشتین داشت و توصیه میکرد که به موجب قانون اخراج بیگانگان از مهاجرت اینشتین به آمریکا جلوگیری شود، این اداره اینشتین را متّهم به اعتقاد به اصلی خاص و پیروی و تبلیغ و تدریس آن میدانست که از نظر قانون، و به اعتقاد دادگاهها منجر به هرج و مرج و دولتی میشد که تنها به اسم دولت نامیده میشد، آنان همچنین اینشتین را متّهم به (عضویت، حمایت مالی، یا وابستگی به سی و چهار جبهه کمونیست در سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۵۴) و نیز(رهبری افتخاری سه سازمان کمونیستی) کردند، بسیاری از اسناد این پرونده اغلب از سوی گروههای سیاسی غیرنظامی به اف - بی - آی داده شدهبود و خود اف - بی - آی آنها را تهیه نکرده بود، اینشتین با دولتهای خودکامه مخالف بود، و به همین دلیل (و نیز یهودی بودن)، با رژیم نازی نیز مخالف بوده و بلافاصله پس از آنکه این رژیم به قدرت رسید از آلمان گریخت. همزمان، کارل اینشتین خواهرزاده هرجومرجطلب او، که دارای بسیاری از عقاید اینشتین بود، سرگرم جنگ با فاشیستها در جنگ داخلی اسپانیا بود. اینشتین ابتدا با تولید بمب اتم موافق بود، هدف وی اطمینان یافتن از این نکته بود که هیتلر زودتر به سلاح اتمی دست نیابد. او با ارسال نامه خطاب به رئیسجمهور روزولت (به تاریخ ۲ اوت ۱۹۳۹، پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، که احتمالاً از سوی لئو زیلارد نوشته شده بود دولت آمریکا را تشویق به آغاز برنامهای برای تولید سلاح هستهای کرد. روزولت با پایهگذاری کمیتهای برای بررسی استفاده از اورانیوم به عنوان سلاح به این نامه پاسخ گفت، و چند سال بعد پروژه منهتن جایگزین این کمیته شد، اما پس از جنگ، اینشتین برای خلع سلاح هستهای و تشکیل یک دولت جهانی مبارزه کرد: من نمیدانم چگونه جنگ سوم جهانی به وقوع خواهد پیوست، اما میدانم که مردم در جنگ جهانی چهارم با چوب و سنگ به جنگ هم میروند؛
تابعیت
اینشتین در آلمان به دنیا آمد، وی در ۱۷ سالگی در ۲۸ ژانویه ۱۸۹۶ با تأیید پدرش خواستار خروج از تابعیت آلمانی خود شد و تا پنج سال، شهروند جایی نبود، در ۲۱ فوریه ۱۹۰۱ شهروند سوییس شد و تا پایان عمر شهروند سوییس ماند، اینشتین در ۱۹۱۴ زمانی که وارد خدمات اجتماعی پروس شد، به شهروندی پروس درآمد، اما به دلیل شرایط سیاسی و آزار و اذیت یهودیان در آلمان نازی، او خدمات اجتماعی را در مارس ۱۹۳۳ رها کرد و در نتیجه شهروندی پروس را نیز از دست داد، در ۱ اکتبر ۱۹۴۰ اینشتین شهروند ایالات متّحده آمریکا شد، او تا زمان مرگ ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ هم شهروند ایالات متحده آمریکا و هم سوییس بو، در سال ۱۹۲۶ انجمن سلطنتی اخترشناسان بریتانیا مدال طلای انجمن سلطنتی اختر شناسان را به او داد، در واقع انجمن سلطنتی اختر شناسان بریتانیا در سال میلادی ۱۹۱۹ همراه با پیشنهاد نامزدی اخترشناس انگلیسی آرتور استنلی ادینگتون برای مدال طلای آن سال، اینشتین را نیز برای مدال طلای سال ۱۹۲۰ پیشنهاد کرد، ولی گرایشهای ملیگرایانهٔ گروهی از اعضای انجمن باعث شد که مدال طلای سال ۱۹۲۰ به کسی داده نشود.
اینشتین در دنیای تفریحات
اینشتین موضوع چندین رُمان، فیلم و نمایشنامه بوده است، از جمله رُمانی از رُماننویس فرانسوی ژانکلود کاریر در سال ۲۰۰۵، با نام Einstein S'il Vous Plait به معنی لطفاً آقای اینشتین، فیلم بیاهمّیّتی ساخته نیکولاس روگ، فیلم آیکیو ساخته فرد شپیسی، رُمان (رویاهای اینشتین) نوشتۀ آلن لایتمن، و نمایشنامه طنز پیکاسو در چابکی خرگوش نوشته استیو مارتین، اینشتین همچنین موضوع اُپرای بیهمتای اینشتین در ساحل اثر فیلیپ گلس بود، شخصیّت شوخ اینشتین موضوع نمایشنامه تک بازیگر اد متزگر با نام آلبرت اینشتین: قلندر اهل عمل نیز بودهاست؛ او در داستانها اغلب الگویی برای نشاندادن دانشمندان دیوانه و استادان حواسپرت بوده است، چرا که شخصیت وی و مدل موهایش نمایانگر شلختگی، یا حتی دیوانگی است، که اغلب تقلید یا اغراق میشود فردریک گلدن نویسنده تایم از اینشتین به عنوان تحقق رؤیای یک کاریکاتوریست یاد کردهاست، در جشن تولّد ۷۲ سالگی اینشتین در سال ۱۹۵۱، آرتور ساسه عکاس یو- پی - آی تلاش میکرد تا وی را راضی کند که در برابر دوربین لبخند بزند، اینشتین که آن روز این کار را بارها برای عکاس انجام داده بود در عوض زبانش را از دهان درآورد این تصویر برای به تصویر کشیدن تعارض در رفتار یک دانشمند نابغه و سبکسری او تبدیل به نمادی در فرهنگ عامه شده است، یاهو سیریس یک فیلمساز استرالیایی این تصویر را به عنوان الهام برای فیلم اینشتین جوان استفاده کرد، این تصویر همچنین در انگلیس به عنوان بخشی از آموزش خوانش پریشی به کار میرود، که در آن با مجموعهای از پوسترهای دانشمندان، متفکران و هنرمندان بزرگ، ادعا میشود که همه آنان خوانشپریشی دارند.
اختلال زبانآموزی اینشتین
دربارهٔ تأخیر در زبانآموزی اینشتین در کودکی شماری گفتهاند که او دارای لالی انتخابی بودهاست و ممکن است تا زمانی که نتوانسته به صورت کامل جملات را ادا کند از تکلم امتناع کرده باشد، گرچه این مفهوم با طرح یک کمالگرای حساس (زمانی که اینشتین شروع به صحبت کرد، قبل از اینکه عبارت را یکجا بگوید ابتدا آن را تکرار کرده و بعد آن را ادا میکرد)، همخوانی دارد، این امر تا جایی ادامه مییابد که لالی انتخابی دیگر به عنوان یک سکوت اختیاری در نظر گرفته نمیشود، این اصطلاح به تازگی به افرادی اطلاق میشود که در شرایط اجتماعی خاصی قادر به صحبت نیستند این امر دربارهٔ اینشتین، که تا زمانی که شروع به صحبت کرد اصلاً نمیتوانست سخن بگوید کارایی ندارد، به گفته دکتر استیو پینکر متخصص اعصاب: کالبدشکافی مغز اینشتین نشان میدهد احتمال اینکه او در کودکی، به یک نوع ناشناستر از تأخیر در تکلم که ناشی از رشد غیرعادی و سریع پیش از تولد در ناحیههایی از مغز که مسئول منطق تحلیلی و فضایی است، مبتلا شده باشد زیاد است، در واقع رشد سریع این نواحی از مغز منجر شده است مجال کمتری به دیگر کارکردهای مغز که مسئول تکلم هستند اختصاص داده شود، پینکر و دیگران از این فرض برای شرح رشد ناهماهنگ دیگر افراد نابغه که دیر زبان به سخن گشودهاند همچون جولیا رابینسون ریاضیدان، آرتور روبین اشتاین و کلارا شومن پیانیست و ریچارد فاینمن و ادوارد تلر فیزیکدان استفاده کردند، گفته میشود این افراد نیز در کودکی بخشی از ویژگیهای خاص اینشتین همچون کجخلقی زیاد، فردگرایی خشن و نیز علایق شدیداً گزینشی را داشتهاند، توماس ساول روزنامهنگار و اقتصاددان از دید یک غیرآسیبشناس با ساخت واژهای در ارتباط با نارسایی (نارسایی اینشتین) این مجموعه مشخصات که در درصد محدودی گرچه میزان محدودیت قابل بحث است از کودکانی که گرچه دیر زبان به سخن گشودهاند اما از نظر تحلیلی تبدیل به افرادی پیشرفته وعلیرغم دخالتهای گسترده پزشکی از نظر اجتماعی سرشناس دیده میشود.
حقوق معنوی
اینشتین داراییهای خود را به دانشگاهی در بیتالمقدس وقف کردهاست؛ اینشتین در زندگی خود از دانشگاه حمایت بسیاری کرده و این حمایت از راه حق امتیازاتی که از فعّالیتها دریافت میشود ادامه دارد، آژانس روجر ریچمن به عنوان کارگزار آن دانشگاه صادرکننده پروانه استفاده تجاری از نام آلبرت اینشتین و تصاویر مربوط به وی و دیگر تصاویر شبیه به آن است، این آژانس دارنده اصلی پروانه است و میتواند استفاده تجاری از نام اینشتین را که از معیارهای خاصی پیروی نمیکند کنترل کند ، مثلاً زمانی که نام اینشتین به عنوان یک نشان تجاری به کار میرود باید به همراه آن نشان ™ به کار رود، و از ماه مه ۲۰۰۵، کوربیس آژانس روجر ریچمن را در اختیار گرفت.
افتخارات
آلبرت اینشتین شماری از افتخارات خود را پس از مرگ دریافت کردهاست، برای مثال:
در سال ۱۹۹۹، تایم اینشتین را مرد قرن نامید؛
در سال ۱۹۹۹، نظرسنجی گالوپ اینشتین را چهارمین مرد محبوب جهان در قرن بیستم معرفی کرد؛
یونسکو به مناسبت صدمین سال مقالات نسبیت خاص، اثر فوتوالکتریک و اثر براوانی سال ۲۰۰۵ را سال جهانی فیزیک نامید؛
آکادمی ملّی علوم تندیس برنز یادبود آلبرت اینشتین را در محوطه مقر این آکادمی، در واشینگتن نصب کردهاست؛
از جمله همنامهای اینشتین میتوان به اینها اشاره کرد:
واحدی که در نورشیمی استفاده میشود، اینشتین.
عنصر شیمیایی ۹۹، اینشتینیوم.
استروئید ۲۰۰۱ اینشتین.
جایزه آلبرت اینشتین.
جایزه صلح آلبرت اینشتین.
دانشکده پزشکی آلبرت اینشتین دانشگاه یشیوا که در سال ۱۹۵۵ افتتاح شدهاست.
مرکز پزشکی آلبرت اینشتین در فیلادلفیا، پنسیلوانیا.
مغز فیزیکدان برجسته آلبرت اینشتین، موضوع پژوهش و جستجوهای بسیاری بوده است، مغز او در هفت ساعت و نیم پس از مرگش از سر او بیرون آورده شد، آلبرت اینشتین، یکی از بزرگترین نابغههای قرن بیستم بهشمار میرفت و دلیل توجه به مغز وی، تلاش برای یافتن رابطه کالبدشناسی اعصاب و هوش عمومی یا هوش ریاضیاتی بود، بررسیها نشان دادهاند که بخشهایی از مغز که برای صحبت کردن و زبان هستند، کوچکتر و بخشهای پردازش عددی و فضایی بزرگترهستند، بررسیهای دیگر نشاندهندهٔ بیشتر بودن شمار یاختههای گلیال در مغز اینشتین هستند، هرچند اندازه مغز او فرقی با مغز دیگران ندارد و ۱۲۳۰گرم است، سال ۲۰۱۲ نتیجه پژوهش مفصلی روی چهارده عکس منتشر نشده از مغز اینشتین که از زوایای غیر متعارف گرفته شده بودند منتشر شد، همچنین در سال ۲۰۱۳ نتیجه پژوهش دانشمندان دانشگاه چین شرقی در شانگهای و دانشگاه ایالتی فلوریدا در آمریکا در نشریه «مغز» منتشر شد، دانشمندان از بررسی عکسهای منتشر نشده مغز اینشتین (دو عکس از نیمکرههای راست و چپ) به یکی دیگر از تفاوتهای مغز او با دیگران پی بردند. این عکسها نشان میدهند که بخشی از مغز به نام جسم پینهای در اینشتین بزرگتر از دیگران بودهاست، جسم پینهای بزرگترین دسته رشتههای عصبی است که دو نیمکره مغز را بهم وصل میکند، در واقع مهّمترین راهی است که اطّلاعات بین دو نیمکره مغز مبادله میشوند.
تفاوتهای مغز اینشتین با انسانهای دیگر:
بزرگی قشر مغز در جلوی پیشانی که به مهارتهای شناختی مربوط است؛
بزرگی قشر کناری که به تواناییهای ریاضی و تجسم فضایی ارتباط دارد؛
تراکم زیاد نورونها در لوب پیشانی راست؛
تعداد زیاد سلولهای نگهدارنده نورونها؛
تفاوت ظاهری شکل مغز در اطراف قشرهای حسی و حرکتی؛
بزرگتر بودن جسم پینهای؛
اینشتین، برخلاف باور مردم، راستدست بود، به نظر میرسد که چپدست بودن او شاهدی ندارد؛
آثار اینشتین:
اینشتین بیش از پنجاه مقاله علمی منتشر کرد، او همچنین آثار غیرعلمی متعددّی نیز منتشر کرده است، که از آن جمله: (چرا جنگ؟)،(جهانی که من میبینم)،(پس از سالهای پایانی من) (۱۹۵۰) میتوان اشاره کرد.
آثار ترجمه شده به فارسی:
مقالات علمی اینشتین؛
نسبیت نظریه خصوصی و عمومی؛
فیزیک و واقعیت؛
نسبیت و مفهوم نسبیت؛
تکامل فیزیک؛
حاصل عمر؛
اینشتین ۱۹۰۵: مجموعهٔ مقالههای سال ۱۹۰۵؛
دربارهٔ اینیشتین به فارسی:
رنجهای آلبرت اینشتین؛
اینشتین؛
اینشتین در ۹۰ دقیقه؛
زندگی نامهٔ آلبرت اینشتین؛
نظرات کاربران درباره استیکر و برچسب دیواری انیشتین albert einstein wall stickers کد h228
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد استیکر و برچسب دیواری انیشتین albert einstein wall stickers کد h228 نظر می دهد.